نام پدر : علی محمد
تاریخ تولد :1348/02/03
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

وصیت نامه

1.    ای جوانان! مبادا در رختخواب ذلت بمیرید که امام حسین (ع) در میدان نبرد و در صحرای کربلا شهید شده. ای جوانان! مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شده.

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید تیمور یوسفی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید، چرا که دفاع از میهن دفاع از ناموس است و مرگ باعزت بهتر اززندگی با ذلت است. نماز اول وقت را فراموش نکرده ودر انجام فرائض دینی کوشا باشید. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

تیمور یوسفی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

3/2/1348 ـ آمل

3- نام و شغل پدر :

علی محمد ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

سکینه جان دیده ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5فرزند ـ فرزند پنجم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدند و در کنار پدر و مادر  مسائل دینی و مذهبی را اموخت .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان طالقانی روستای رزکه آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام خمینی آمل ـ رشته تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک می کردند .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

ایشان بعد از سال دوم دبیرستان به علت اخلاق و رفتار زشت معلم شان ترک تحصیل کرد و به جبهه رفت .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند و نسبت به آن ها احساس مسئولیت می کرد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در انجمن و پایگاه بسیج محل فعال بود .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

22/12/63 الی 7/6/64ـ سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا مریوان

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

6ماه و نیم

4- مسئولیت در جبهه :ـــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

یکبار ـ اصابت ترکش به پا

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

15/10/65 ام الرصاص ـ اصابت گلوله

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

چند سال مفقود بودند ـ 10/8/74 گلزار شهدای خاصکلا آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : ما که به ایشان می گفتیم شما باید ازدواج کنید می گفت :«اگر بیایید خرمشهر و آبادان را ببینید هیچ وقت مانع رفتن من نمی شدید . لباس بسیجی کفن من و تفنگم عروس من است .

ایشان در 15 سالگی که می رفت جبهه قبلش به امامزاده 18تن رفت و وصیت نامه اش را به متولی ان جا داد و رفت به جبهه .

مادر شهید : روزی معلم شان سر کلاس به علت جواب ندادن دانش آموز او را خیلی کتک زد ایشان به اعتراض برخاستند و بحث کردند و از مدرسه آمدند بیرون بعد که جویا شدند فهمیدند معلم شان مواد مصرف می کرده و دارای فساد اخلاقی بود ه است . مدیر مدرسه هر چه اصرار کرد او به مدرسه بیاید گفت تا این معلم هست من به مدرسه نمی آیم .

 

شب ها وقتی شوهرم کشیک داشتند و نبودند ایشان با این که پای شان جراحت داشت چون در جبهه مجروح شده بود با همان وضعیت پا به منزل ما می آمد و پیش من می ماند که من تنها نباشم و همیشه احساس مسئولیت می کرد .