نام پدر : غلام علی
تاریخ تولد :1339/06/16
تاریخ شهادت : 1365/11/03
محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

محمدرضا یوسف پور جلالی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

16/6/1337، قائمشهر

3- نام و شغل پدر :

غلامعلی یوسف پور، کارگر کارخانه

4- نام و شغل مادر:

رقیه یوسف پور، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5فرزند، پنجم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

درخانواده ای متدین ومذهبی در دامان پدرومادری مهربان ودلسوزباوضعیت مالی متوسط باسعی وتلاش فراوان خانواده به رشد و تکامل رسید

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ابتدایی، قائمشهر

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی، قائمشهر

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام جعفر صادق، قائمشهر، علوم انسانی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

کمک به خانواده

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

سوم نظری، معاش خانواده

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده :

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

60 سال  الی62 -جنوب و غرب- 24 ماه

 

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

کبری قنبری، 1360

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

2فرزند، علی رضا، رقیه

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

با خانواده مهربان بود به پدر و مادرش بسیار احترام می گذاشت و به آن ها علاقه ی زیادی داشت همسر و فرزندانش را بسیار دوست داشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :ـــــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

پیروزی انقلاب،آشنایی با افکار وعقایدحضرت امام، مطالعه کتب مذهبی وسیاسی،شرکت درجلسات وسخنرانی های مذهبی آن دوره، مساجد و  پایگاههای بسیج باعث تغییر و تحول اوشد

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :

خیلی خوب و صمیمی، خوش اخلاق، امانتدار، خوش رو و خوش برخورد بود، اهل  دعوا و مرافعه نبود، در مسائل دینی  دقیق بوده، اهل مسجد و نماز و واجبات بود، به حجاب اهمیت می داد، به همه احترام می گذاشت همه را دوست داشت امام و شهدا را بسیار دوست داشت به خانواده شهدا سرکشی می کرد همه ی این خصوصیات باعث تاثیرپذیری در بین افراد و دوستان و آشنایان می شد.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات و راهپیمایی شرکت می کرد اعلامیه پخش می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

پس ازپیروزی انقلاب وتشکیل بسیج به فرمان امام عضوبسیج شد و فعالیتهای خودرا ادامه دادتاراهی جبهه و جنگ شد

 

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

درگیری نداشت بیشتر سعی می کرد با آن ها صحبت کند.

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

طی دو مرحله از سال 64 تا 65 از سپاه قائمشهر لشکر 25 کربلا با عضویت بسیجی به جنوب اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

با خدمت سربازی جمعاً 3سال

4- مسئولیت در جبهه :

رزمنده

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخه 3/11/65 در منطقه شلمچه در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

در مورخه 8/11/65 در گلزار شهدای سید ملال قائمشهر به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

همسر شهید ـ کبری قنبری می گوید: علی رضا 3 ساله بود و پدرش محمدرضا همیشه او را به مسجد می برد تا به مسجد و نماز و خدا انس بگیرد . یک روز برای نماز به مسجد رفتند و مردم به نماز ایستادند مکبر هم داشتند. موقع نماز مکبر الله اکبر گفت علی رضا هم که کوچک بود الله اکبر می گفت مردم مانده بودند که با صدای علی رضا رکوع و سجده بروند یا با صدای مکبر . آقای یوسفپور گفت مردم امروز گیج شدند و همه خندیدند. علی رضا طبق معمول همیشه با پدرش در مسجد بود یک روز آمد و گفت مادر می دانی امروز ما در مسجد چه کردیم ؟ گفتم چه کار کردید؟ گفت امروز فرش های مسجد را شستیم  و خیلی در مسجد کار کردیم . من گفتم چطور در منزل به من کمک نمی کنی! محمد رضا خندید و به علی رضا گفت:« تو فضولی کردی دیگر تو را به مسجد نمی برم » همه خندیدیم و خوش بودیم و من هم گفتم ثواب دارد شوخی کردم . اگر می خواهید من هم حاضرم کمک کنم بعد گفت:« آن جا فقط مردها هستند و این برای شما سنگین است . م

دوست شهید ـ اسماعیل قنبری ـ می گوید: روزی با شهید محمدرضا در منزل ایشان مشغول کشتی گرفتن بودم که در این هنگام چون قدرت بدنی شهید را نداشتم مجبور شدم بروم روی تخت خواب و روی محمدرضا بیفتم که در این هنگام دست راست بنده قسمت آرنج پاره شد که شوک عجیب و اضطراب به شهید وارد شد  که سریعاً من را به بیمارستان آورد  و پارگی دست بنده از شهید به یادگار مانده است.

 


وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد