*زندگی نامه شهید پنجعلی آرايي*
نام پدر: علیگدا
27 آذر 1349 بود که با «پنجعلی» ازدواج كردم. ماحصل ازدواجمان، پنج فرزند به نامهاي «پرويز، حسين، حسن، علي و زهرا» میباشد.
پنجعلی در 12 دي 1333، در روستاي «شیخ محله» بابل به دنیا آمد. از كودكيهاي او زياد نميدانم. پدرشوهرم «عليگدا»، كارگر زحمتكشی بود. مادرشوهرم «ليلا» نیز، بانویی سختکوش و مهربان بود؛ بهگونهای که من او را مثل مادرم دوست داشتم.
سواد پنجعلي در حدّ خواندن و نوشتن قرآني بود؛ چرا که مجبور بود كار كند تا كمكخرج خانوادهاش باشد. از اینرو بنّايي ميكرد.
او به دلیل تربیت دینی والدینش، در ادای واجبات و مستحبات میکوشید و از انجام محرمات دوری میکرد. به اهل بیت(ع) نیز، ارادت خاصی داشت و از آنها الگو میگرفت.
درباره خلقوخویش باید بگویم که نسبت به پدر و مادر، نهایت ادب و تواضع را به خرج میداد. رفتارش با من نیز، با ملاطفت و خوشرویی همراه بود. گذشته از آن، در برابر دیگران نیز از خلقوخوی حسنه برخوردار بود.
وقتي انقلاب در تمام شهرها گسترش پيدا كرد، پنجعلی هم دلش ميخواست در این نهضت اسلامی نقش داشته باشد. از اینرو، وقتی با امام و پيامهايش آشنا شد، اهداف قیام را براي ديگران تشريح ميكرد. گاهي نیز در راهپيمائيها شركت داشت.
انقلاب كه پيروز شد، او به عضويت پايگاه مقاومت بسيج در آمد و به انجام نگهبانی و حفظ امنیت محل پرداخت. او به همه توصيه ميكرد که به اصول انقلاب پايبند باشند. همیشه به من و فرزندانم سفارش ميكرد که پشتيبان ولايت فقيه باشيم و هرگز امام را تنها نگذاريم.
با شروع جنگ، دلش براي جبهه ميتپيد. بارها به من ميگفت: «هر طور شده، بايد به جبهه بروم. تا كي بنشينم و كاري نكنم!»
پنجعلی در 28 آبان 1361 به عنوان تکتیرانداز واحد اطلاعات ـ عملیات، راهی پایگاه مریوان شد. یکسال بعد نیز، راهی منطقه عملیاتی گیلانغرب شد.
در مهر 1362 نیز، با همراهی گردان امام حسین، در جبههها حضور یافت.
او در سال 1364 بارها در میادین نبرد با دشمن حاضر شد.
پنجعلی در 31 اردیبهشت 1365 به عضویت سپاه در آمد.
و سرانجام، او در 13 تیر 1365 در حالیکه در واحد تدارکات گردان امام حسین(ع) ادای تکلیف میکرد، طی عملیات کربلای 1 در منطقه مهران به آرزویش، یعنی شهادت، دست یافت.
و در نهایت، پیکر پاکش را بعد از تشییع، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردیم.