نام پدر : عبدالعلی
تاریخ تولد :1334/04/07
تاریخ شهادت : 1360/09/20
محل شهادت : 8

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید محمد اسماعیل یاسینی*

 

به شما عزیزان توصیه می کنم که مطیع امر رهبر باشید و از روحانیون متعهد پیروی کنید. در دفاع از میهن از هیچ چیز دریغ نکنید. نماز اول وقت را فراموش نکرده ودر انجام فرائض دینی کوشا باشید. از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود نهایت کوشش را داشته باشند که حجاب آنان کوبنده تر از خون شهیدان است.


زندگی نامه

شهید محمد اسماعیل یاسینی

فرزند: عبدالعلی

شهید «محمد اسماعیل یاسینی» در هفتمین روز تابستان سال 1334 در خاتواده ای مومن و متدین در شهرستان بابل پا به عرصه هستی گذاشت.

او تنها پسر و چشم و چراغ پدرش «عبدالعلی» و مادرش «سکینه» بود که با آمدنش کاشانه این زوج سخت کوش و زحمت کش را لطافت و گرمایی خاص بخشید.

وی مقاطع تحصیلی را در زادگاهش «بابل»، سپری کرد،  سپس با قبولی در آزمون کنکور سراسری تحصیلاتش را در رشته مهندسی راه و ساختمان در مقطع کاردانی ادامه داد.

در اوان نوجوانی تحت تاثیر تربیت دینی و تعالیم اسلامی شخصیتی دگرگون یافت.

دغدغه های محمد اسماعیل در آن زمان یادگیری آموزه های الهی، درک صحیح از دین مبین اسلام و رسیدن به کمال انسانی بود.

یاسینی در ایام اوج گیری مبارزات انقلابیون در سراسر کشور مان ایران، او نیز به جمع این مبارزین پیوست و فعالیت هایی برای پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب داشت. در خصوص فعالیت های انقلابی اش، دوست و رفیق اش، «حسن قلبی» می گوید: «از جمله کسانی بود که در پایه گذاری نهضت انقلاب در بابل نقش موثری داشت. بچه ها را در مساجد جمع و برای شان صحبت می کرد. وقتی نیروهای ساواک می آمدند، من و او با ارّه، درختان قطور خیابان را قطع می کردیم و می انداختیم وسط جادّه. و مامورین رژیم با ادوات شان نمی توانستند سَمت ما بیایند.آتش زدن لاستیک کامیون نیز از دیگر اقدامات او در این خصوص بود.نا گفته نماند که او از جمله فعالین مسجد آهنگر کلاب بابل محسوب می شد.»

این انقلابی با بصیرت، بعد از تشکیل بسیج، جهت حراست از دستاوردهای انقلاب و روشنگری قشر جوانان، در این راستا به انجام فعالیت همت گماشت.

وی هم چنین با تشکیل سپاه پاسداران در 3/4/58  عضو رسمی این نهاد شد و به سِمتِ معاونت اطلاعات و عملیاتسپاه بابل منصوب شد. البته قابل ذکر است که این پاسدار رشید اسلام در سرکوبی تحرکات منافقین در غائله ی «گنبد» و «گرگان» حضوری موثر و فعال داشت.

او در 2/5/59 با شروع فعالیت های حزب خرابکار «کومله» و «دموکرات» در غرب کشور، او به جبهه «سنندج» عزیمت کرد و به مدت یک ماه در آن جا ادای تکلیف کرد. سپس در 18 مرداد همین سال مجدداً به سِمتِ معاونت اطلاعات و عملیات بابل امنصوب شد. دوست و هم رزمش، «شعبان» در خصوص او می گوید: « محمد اسماعیل از نیروهای کیفی وکمّی سپاه بود و در ارئه طرح حفاطتی و امنیتی بسیار موفق بود. وجدان کاری که داشت، شبانه روز کار می کرد و مرتب طرح می داد. علاوه بر آن روحیه بسیار خوبی در مبارزه با گروهک ها داشت.»

شهید یاسینی که به عنوان جانشین واحد اطلاعات و عملیات ناحیه ساری منصوب گردیده بود، خدمات ارزنده ای از خود ارائه داد.

وی که عاشق جهاد در راه خدا و رسیدن به مقام والای شهادت بود با شهادت دوستانش غبطه می خورد و شهادت را برای خود آرزو می کرد. مادرش می گوید: «هر وقت می خواستن نماز بخوانم ، می آمد با دستش به پشتم می زد و می گفت: مامان جان! مرا دعا کن. بعد از نماز می گفتم: مادر! چه دعایی بکنم؟ می گفت: دعا کن که شهید شوم و من هم می گفتم: پسرجان! حتما باید بروی جبهه تا شهید شوی!؟ این جا هم داری فعالیت می کنی! این کارها هم در راه اسلام است. می گفت نه مادر، نه!

و سرانجام او که تمام همّ و غمّ اش حمایت از ولایت فقیه و حفظ نظام جمهوری اسلامی بود در آذر ماه سال1360 در «گیلان غرب» به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از تشییع بر روی دستان مردم ولایت پرور بابل در آرامگاه «معتمدی» بابل به خاک سپرده شد .