*وصیت نامه شهید مسعود آخوندی*
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و درود بيپايان بر انبياء و اولياي الهي و ائمه معصومين (ع) خصوصاً دوازدهمين نور امامت، آقا و سرورمان حجةبنالحسن صلواتالله عليه و با درود فراوان به امام امت، خميني عزيز كه با دم روحاللهي اسلام روحبخش را زندگي مجدد بخشيد و با سلام به شهداي عزيز انقلاب اسلاميمان كه با نثار جان خود نهال اسلام را آبياري كردند. إنشاءالله به ياري ائمه معصومين و توسل به ساحت مقدسشان در دنيا و آخرت از عذاب الهي به دور باشيم و شهادت ما باعث سعادت دنيا و آخرت ما گردد.
حال كه قرار است همه ما از اين دار فاني كوچ كنيم، چه بهتر كه با شهادت اين مسير را بپيماييم. از خداوند تبارك و تعالي خواستارم كه از گناهانم بگذرد و با اولياي خودش بالاخص حسينبنعلي سلامالله عليه محشور فرمايد. اميدوارم اين منت بزرگ را خداوند بر اين بنده ناچيز مرحمت فرمايد.
إنشاءالله
خدمت پدر و مادر و برادر و خواهر سلام عرض ميكنم و ضمن عرض سلام موفقيت را براي شما آرزو ميكنم. و اما شما اي پدر و مادر گرامي شما افتخار كنيد كه همچنين فرزندي را در آغوش خود پرورش داديد و آن هم امت خدا بود كه تنها صحيح و سالم تقديم به خدا كرديد. ولي پدر! شما براي تربيت من خيلي زحمت كشيديد و با چه رنج و مشقّتي مرا پرورش داديد و تا به اين سن رسانيديد. من از شما خيلي تشكر ميكنم و راضي هستم اما در برابر شما هيچ سود و استفادهاي به شما نرسانيدم و بايد مرا ببخشيد از اينكه به شما نفع و استفاده و در برابر زحمت شما هيچ نرساندم بلكه به شما ضرر و زيان هم زدم. اميدوارم كه در برابر خداوند تبارك و تعالي فرزند خود را با كمال ميل ببخشيد و اما حلالم كنيد. شما اي مادر غمپرور من، شما اي مادر دلسوز و شبزندهدار من! اي مادر! چهقدر ازشما قدراني كنم. مادر مهربان من اين راهي را كه درپيش گرفتم فقط براي رضاي خداوند تبارك و تعالي بود چون جان در برابر اسلام و وطنم و حفظ ناموس هيچ ارزشي ندارد. ولي مادر شما هيچ ناراحت نباشيد از اينكه فرزند خود را از دست داديد چرا كه من از علياكبر و قاسم عزيزتر نيستم و راه من بود كه در پيش گرفتم و اميدوارم كه شما مرا حلال كنيد. من كه از شما راضي هستم و همينطور از پدرم راضي هستم.
بيعشق خميني نتوان عاشق مهدي شد چون عاشق مهدي هم مقبول خميني شد
و اما شما اي برادران من! شما راه مرا ادامه دهيد و چنان بردهان ياوهگويان منافقان كوردلان بكوبيد كه سوءاستفاده نكنند. اگر شما خداي ناكرده با شهادت برادر خود روحيهتان ضعيف شود دشمن سوءاستفاده ميكند. پس از شما ميخواهم كه با روحيه عالي درصحنه باشيد و حسينوار زندگي كنيد.
و شما اي خواهران مهربانم از شما ميخواهم كه زينبوار زندگي كنيد و در نماز جمعه و راهپيماييها شركت كنيد و نگذاريد كه دشمن انقلاب سوءاستفاده كند.
و اي پدر و مادر و خواهر و برادر من! از شما ميخواهم كه افتخار به شهادت من كنيد و در شهادت من اشكي كه باعث خشنودي دشمن باشد به گونهتان نيايد.
و اما شما اي دوستان و برادران حزبالله! از شما ميخواهم كه راه شهداي انقلاب اسلامي و شهداي كربلا را ادامه دهيد و از شهادت هيچ باكي نداشته باشيد چون شهادت هم سعادت ميخواهد. و در پايگاهها و بسيج شركت كنيد و گوش به حرف آنهايي كه برضد امام و جمهوري اسلامي ميزنند فرا ندهيد چون اينها از اول بيپايه و پوچ بودند. وصيت من به شما اين است كه در پايگاهها و مساجدها شركت كنيد تا دل امام زمان و نائب برحقش، امام خميني شاد شود و ياري به انقلاب كنيد چون ما هرچه داريم از انقلاب است و براي حفظ انقلاب اگر از جان و مالمان دست برداريم، كاري بزرگ نكردهايم.
اما شما برادران فعال پايگاه شهيد آستينفشان! وصيت من به شما اين است كه حتماً به قول خود وفا كنيد و آن اين است كه پايگاه را رها نكنيد چون پايگاه مكاني است كه من در آن محيط بزرگ شدم و شما هم پايگاه را حتماً زنده نگهداريد و اگر ميخواهيد خون شهدايي كه در آن محيط پايگاه به خاك سپرده شدند و اين خون بنده حقير به هدر نرود، پايگاه را تنها نگذاريد .
و درضمن از پدر و برادرانم ميخواهم كه جنازه مرا كنار قبر شهيد آستينفشان يا شهيد محمدزاده، اين دوجا، يك جا مرا به خاك بسپاريد حتماً.
و در پايان پدر و مادر عزيزم و خانواده و برادران همسنگر و امت مسلمان را به تقوا الهي توصيه ميكنم. بر شما باد دروي گناهان و انجام واجبات كه هدف ما از شهادتمان عزت اسلام و مسلمين است و اين عزت امكان ندارد مگر هر كدام از ما يك مسلمان واقعي آنطور كه اسلام عزيز ميخواهد باشيم.
زندگي دنيا زندگي نيست كه به آن علاقه داشته باشيم. زندگي تلخي است كه از عقب او مرگ است. اگر شهيد با شهادت خود اسلام باارزش را ترويج ميكند، خودش نيز از اين زندگي نكبتبار زودگذر به جهان وسيع و خالي از هرگونه تلخي سير ميكند. پدر و مادرم حال كه زندگي دنيا چنين زودگذر است از شما ميخواهم كه دل به آخرت ببنديد تا إنشاءالله زندگي هميشگي را در سراي جاوداني كنار هم باشيم إنشاءالله.
و در آخر جمله وصيتي دارم با همسرم، همسرم! اگر من شهيد شدم برايم اشك مريز و خودت را روحيه مستحكم و عالي و هرگز در تشييع جنازهام لباس سياه نكن و سلاح مرا بردست گير و پيشرو جنازهام باش و اگر داراي فرزندي شدم اگر پسر بود اسمش را بگير محمد و لباس مرا برتن او كن و اگر دختر بود ميگيري زهرا، چون بايد ادامهدهنده راه من باشد. و اما تو همسرم! فرزندنم را طوري تربيت كن كه همانطور كه من راه امام حسين (ع) را در پيش گرفتم، از تو ميخواهم كه فرزندم را در همين راه فداي اسلام كني و خودت زينبگونه زندگي كن و جبههها را كمك كن و خداي ناكرده از شهادت من روحيه خودت را از دست بدهي و دشمن را شاد كني و همسرم من از خدا ميخواهم كه اگر عذابي است در آخرت در همين دنيا عذابم بدهد و از خدا ميخواهم كه جنازهام تكهتكه شود و همانطور كه جنازهام تكهتكه ميشود گناهانم ريخته شود چون من طاقت عذاب آخرت را ندارم. همسرم! باز هم تكرار ميكنم زينبگونه به زندگي خودت ادامه بده و روحيه خودت را از دست نده.
در پايان وصيتي دار با همشهريانم و شما اي برادران و خواهران حزبالله محمودآباد و حومه از شما تقاضاي عاجزانه دارم كه مواظب خودتان باشيد. نكند خداي ناكرده يك موقعي فريب يكسري افرادي كه به ظاهر با امام وفادارند و به ظاهر حزبالله در صف اول نماز در مساجد ايستادهاند بخوريد. اينها در اصل در صف يزيديان موقع امام حسين (ع) هستند كه حالا مقابل امام امت هستند و ميخواهند انقلاب ديگري كنند كه شما خودتان هم داريد ميبينيد و فقط سفارش من به شما اين است كه فقط پيرو خط امام باشيد و پشتوانه ولايت فقيه. اي برادران و خواهران حزبالله اينجور افرادها بايد از صحنه روزگار محو شوند چون وقتي كه خودم حركات اينها را مشاهده ميكردم خيلي رنج مشقت ميكشيدم. و از كليه نيروهاي نظامي و انتظامي به خصوص از سپاه محمودآباد ميخواهم كه اينجور افراد و كساني كه ولايت فقيه و امام را به ظاهر قبول دارند نگذارند در تشييع جنازهام شركت كنند كه مديون خون شهدا ميباشند.
والسلام.
عاقبت عشق خدا بود كه پاسدارم كرد قدرت عشق بنازم كه سرافرازم كرد
از سرافرازي چه حاصل كه جان را فدا خواهم كرد.
در پايان از همگي شما طلب بخشش را دارم.