*زندگی نامه شهید يوسف ابوالحسیني*
نام پدر: يعقوب
شانزدهم مهر 1342، روزي بود كه بر لب «يعقوب و زينب» گل لبخند شكفته شد. چراکه در اين روز، آنها صاحب پسری با نام «یوسف» شدند كه با آمدنش، بهاری زودهنگام را براي آنها به ارمغان آورده بود.
پدر از راه كفاشي، با عرق جبين و كار طاقتفرسا، مخارج زندگيشان را تأمين ميكرد. با این حال، در تربیت فرزندان کم نمیگذاشت.
يوسف در هفت سالگی با ثبتنام در مدرسه روستا، پا به دنياي آگاهي نهاد. او هر حرفي كه از معلم ميشنيد، برایش پنجرهاي رو به دانايي و دنياي تازه میشد. او با گذراندن دوره راهنمايي، به دبيرستان «دكتر چمران» فعلی بابل راه یافت و تحصیلاتش را تا ديپلم رياضي فيزيك ادامه داد. ناگفته نماند که او در کنار درس، کمکحال پدرش در کفاشی نیز بود.
یوسف که به دلیل توجه والدین نسبت به اصول و احکام شریعت، در خردسالی به مکتب راه یافته بود، در ادای واجبات و مستحبات میکوشید و از انجام محرمات دوری میکرد. با قرآن، این منبع نور و رحمت نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. علاوه بر آن، با الگوپذیری از سیره اهلبیت(ع)، همواره در پی کسب کمال معنوی و فضائل انسانی بود.
برادرش «كريم» ميگويد: «او به مداحي و روضهخواني، بهخصوص عزاداري سيدالشهدا، علاقه خاصي داشت. يك شب در مسجد حافظيان مشغول مداحي بود. يكي از حاضران كه مخالف انقلاب بود، جلسه را به باد تمسخر گرفت و ميخنديد. طوري كه نظم مسجد بهم خورد. يوسف با آن جثه كوچك، دل شيري داشت. پس از پايان مداحي، به سمت آن مرد رفت. آن مرد از لحاظ قدّ و قواره دو برابر يوسف بود. روبهرويش ايستاد و خيلي مؤدب گفت كه كارش چقدر اشتباه بود. آن مرد از روحيه جوانمردي و دل و جرأت يوسف شرمنده شد و سرش را به حالت تسليم پايين آورد.»
در بیان خلقوخوی یوسف باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در اطاعتپذیری از آنان، پیشتاز. با دیگران نیز در نهایت ملاطفت و گشادهرویی رفتار میکرد و نزدشان از محبوبیتی وافر بهرهمند بود.
یوسف تحتتاثیر اندیشههای امام خمینی و مطالعه كتابهای شهیدان بهشتي و مطهري، در بحبوحه انقلاب، با شركت در راهپيمائي، اعتراضش را به بيعدالتيهاي رژيم فاسد نشان داد. او معتقد بود که انقلاب اسلامي، مظهر پاكي، صداقت، عدالت اجتماعي و برونرفت جامعه از حالت محروميت و استكبارستيزي است.
با تشکیل بسیج، یوسف فعالیتهایش را به عنوان مسئول ارزیابی پایگاه مقاومت بسیج بابل از سر گرفت.
او به خاطر عشق و علاقهاي كه به لباس سبز سپاه داشت و اين شغل را از مقدسترين شغلها ميدانست، در 12/12/61 به عضويت رسمي سپاه در آمد و فعاليتش را در این راستا آغاز كرد.
جمعآوری کمکهای مردمی جهت یاری رزمندگان اسلام، از جمله اقدامات وی در جبهه فرهنگی به شمار میرود.
و سرانجام، یوسف در 22 فروردین 1362 با حضور در جبهه گيلانغرب به درجه والای شهادت نائل آمد و پيكر پاکش نیز، پس از تشييع در گلزار شهداي «معتمدي» بابل به خاك سپردند.