شهيد كيخسرو وريجي فرزند فتح الله
«من 15 ساله بودم و همسرم 21 ساله بود. ما با هم 9 سال زندگي مشترك داشتيم. اخلاق و رفتارش خوب بود و از من نيز انتظار داشت كه رفتاري آرام و باوقار داشته باشم.»
با گفتههاي «ثريا فلّاح»، پلي ميزنيم به تقويم سال 1329. آنگاه كه صداي گريه كودكي در كاشانه «فتح الله و گلبانو» طنينانداز شد. زوجي سخت كوش و كشاورز كه در روستاي «سقنديكلا» از توابع ساري روزگار ميگذراندند.
تحصيلات «كيخسرو» به پايه ششم ابتدايي در روستا طي ميشود.
وي دوره سربازي خود را در سال 1351، در گردان 195 ارتش در كرمانشاه سپري كرد. سپس با آغاز تحرّكات انقلابي به جمع مردم كوچه و خيابان پيوست و همگام با آنان نواي آزادي سر داد.
او از 23/11/1357 الي 1/4/1358 در كميته انقلاب اسلامي به انجام وظيفه پرداخت، تا اينكه در 24 آذر ماه همين سال به عضويت سپاه درآمد و به عنوان راننده مشغول به خدمت شد.
اين پاسدار متعهد از 15/9/1359 به مدّت 3 ماه، همراه گردان رزمي لشكر 25 كربلا در غرب كشور به سر بُرد. سپس از 21/6/1360 در كِسوت تك تيرانداز و جانشين گروهان، به ترتيب در جبهه غرب و جنوب حضور يافت.
كيخسرو از 13/12/1360 الي 13/3/1361 به سِمَت فرماندهي گروهان زرهي در غرب منصوب شد و سه ماه بعد مسووليت قبضه 106 ادوات را به عهده گرفت.
وي در 12 آذر ماه سال 1361 به طرح ويژه جنگل پيوست. سپس در 28 اسفند ماه همين سال در كِسوت فرمانده دسته، توسط منافقين در جنگل سوادكوه به فيض عظيم شهادت نائل شد.
در نهايت، جسم پاك اين شهيد دلاور وطن با بدرقه يادگارانش، «حسين، مهدي، محمدجواد، زينب و فاطمه»، در بوستان شهداي زادگاهش آرام گرفت.