نام پدر : حیدرعلی
تاریخ تولد :1338/03/20
تاریخ شهادت : 1365/11/07
محل شهادت : شلمچه

زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد عبدالحميد هدايتي جلودار*

 

نام پدر: حيدرعلي

تقويم سال 1338 به دومين برگ خرداد رسيده بود كه نورسيده‌اي به نام «عبدالحميد»، از دامان بانویی  سيده، همچون «زیور» چشم به هستي گشود و کاشانه او و «حيدرعلي» را شادي بخشيد.

عبدالحمید قبل از هفت سالگي، قرآن را به‌وسیله مادرش آموخت. او که از همان خردسالي، پايش به مسجد باز شده بود، به عنوان مكبّر، نواي دلنشين اذان را براي نمازگزاران اقامه كرد.

دوره ابتدائی عبدالحمید در دبستان «گنج‌افروز» شیرگاه گذشت. سپس با گذر از مقطع راهنمائي در مدرسه «6 بهمن» این روستا، موفق به اخذ دیپلم  علوم انساني شد.

عبدالحمید که پرورش‌یافته یک تربیت دینی بود، همواره در ادای فرائض واجب و مستحب، و ترک محرمات اهتمامی خاص داشت. قرآن، این مصحف روح‌بخش را نیز پیوسته به گوش جان می‌سپرد و در عمل به فرامین آن، جدیتی هرچه تمام‌تر به خرج می‌داد.

او که هماره خود را به زیور خصائل نیک می‌آراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود. علاوه بر آن، به سبب خوش‌روئی و ملاطفت در گفتار با دیگران، از محبوبیتی وافر نزد آنان بهره داشت.

لحظات برپايي نهضت اسلامي ملت ايران در سال 1357، او از فعالان پرتلاش انقلابي در صحنه‌هاي سياسي بود. او با همكاري چند تن از انقلابيون، جهت توزيع و تكثير اعلامیه‌های امام خمینی در شيرگاه و ديگر شهرهاي مازندران،. اقدام به ساخت  یک دستگاه كرده بود.

شعارنويسي، شركت در راهپيمائي و تهيه اعلاميه‌ها از قم، از ديگر فعاليت‌هاي عبدالحمید به شمار مي‌رود.

عبدالحميد در سال 1358، با پیوستن به گروه «دکتر چمران»، حضور در جنگ‌هاي نامنظم را تجربه کرد.

او هم‌زمان با به تن کردن جامه پاسداری در 23/4/1360، در واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه سوادکوه مشغول به خدمت شد.

در 4 مرداد 1361، در واحد عقیدتی سپاه سوادکوه به ادای تکلیف پرداخت.

در 13 شهریور 1361، جهت سرکوب تحرکات عناصر ضد انقلاب، در طرح  ویژه جنگل حضور یافت. در 2 تیر 1362 به عنوان یک نیروی عملیاتی، راهی مریوان شد.

عبدالحمید در 27 خرداد 1365 در کسوت پزشك‌يارِ گردان بهداري لشکر 25 کربلا، عازم مناطق عملياتي شد.

ناگفته نماند که وی در طول مدت حضورش در دوران دفاع مقدس، یک بار از ناحیه کتف آسیب دید.

همسرش «صبح‌گل قاسمي»، دفتر خاطرات آن ايام را اين‌گونه ورق مي‌زند: «يك‌بار منزل يكي از دوستانش دعاي توسل برقرار كرد. بعد از پايان مراسم هم، جمع حاضر را تشويق نمود تا گروهي به نام «ابوذر» تشكيل بدهند تا در انجام فريضۀ دعا فعاليت كنند؛ و بالاخره نیز، موفق به تشكيل اين گروه شدند.»

و سرانجام، عبدالحمید در 7/11/1365 در ادامه عمليات كربلاي 5، در سمت مسئول بهداری محور، به خیل یاران شهیدش پیوست؛ و هفت روز بعد، با وداع يادگارانش «ابوذر، سلمان، مقداد و زينب»، در «امام‌زاده حمزه‌چالي» به خاك آرميد.

 

 


وصیت نامه

* وصیت نامه شهید عبدالحمید هدایتی جلودار*

 

بسمه تعالی

   با سلام و درود به روان پاک شهدای انقلاب اسلامی از زمان حضرت آدم تا حضرت خاتم محمد رسول الله(ص) و به آخرین پرچم دار توحید حضرت صاحب الزمان(عج) و نائب بر حقش قلب تپنده امت اسلامی حضرت امام خمینی.

   خدمت فرزند عزیز خود ابوذر خوبم سلام عرض می کنم. پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما فرزند عزیز را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم. عزیزم امیدوارم که امسال که سال اول مدرسه شما می باشد، این حدیث شریف از حضرت امام علی(ع) را که به کمیل گفته است را در نظر داشته باشی. امام علی(ع) به کمیل گفته: « یا کمیل بدان که علم تو را حفظ می کند اما سرمایه را خود باید نگهبان باشی» یا پیغمبر اکرم(ص) فرمود: « کسی که به دنبال علم می رود در جهاد فی سبیل الله هست حتی موقع بازگشت.»

    فرزندم! حال که پدر خوبی برایت نبودم نه در تولدت حضور داشتم و نه در زمان ختنه و نه در زمان شروع تحصیل تو، ولی فرزندم به خاطر داشته باش که من در دهانت در بدو تولد خاک آغشته به خون امام حسین(ع) سالار شهیدان را ریخته و به گوش راست تو اذان و در گوش چپ تو اقامه خواندم. یعنی گفتم فرزندم هدف تو باید خدا آن ایزد یکتا و آن توانای بی همتا باشد و رسیدن به خدا و پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) آن معلم بزرگ تاریخ و والاترین انبیاء و بزرگترین خلق خدا در بهشت و وسیله رسیدن به هدف، شهادت است که حضرت امام حسین(ع) این سالار شهیدان تاریخ می باشد و حال که این نامه را به عنوان یادگار برایت در شروع اولین سال تحصیلی و دومین روز شروع جنگ تحمیلی از قله کوه ها در مریوان کردستان برایت می نویسم تا اگر نبودم بدانی فرزندم که چرا نسبت به تو و برادرت سلمان بی مهر بودم چون همه بایست برای رسیدن به خدا از مرز شهادت گذشته و برای رسیدن به شهادت باید جسارت اسلحه بدست گرفتن و گذشتن از حب دنیا و مال و زن و فرزند را داشت و اگر نه هرگز شهادت به سراغ کسی نخواهد رفت. در پایان امید دارم که اگر ما رفته ایم شما نگویید که پدران ما جسارت جنگ با شیطان درون و بیرون را نداشته اند که ما به این روز افتاده ایم.

 

خدایا!خدایا! تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار.

شهدای ما را با شهدای احد، خمین، خندق و کربلا محشور بگردان.

بر پدران و مادران و فرزندان و همه شهدا صبر عنایت بگردان.

********************************