نام پدر : سید محمود
تاریخ تولد :1338/08/04
تاریخ شهادت : 1365/10/27
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید سید حمید هاشمی*

 

 

خداوند عادل جهان را بر مبنای خیر و آرامش آفرید تا موجودات بتوانند در سایه این آرامش به کمال که آن نیز هدف نهائی خلقت محسوب می گردد، بر شهدا در جهت رسیدن به کمال، پیامبران، امامان، صدیقین، شهدا را که مالکین اصلی راه کمالند را برای ما الگو و اسوه و تاریخ را شاهد و گواه این سیر صعودی قرار داد ولی با این لطف و مرحمت انسان را موجودی مختار آفرید و نیروی انتخاب ارزانی بخشید باید گفت در مقابل کمال راه دنیا و کفر که الگویی را در قرآن شیطان معرفی نموده نیز وجود دارد که پایان مسیرش را اسفل السافلین نامید و انسان انتخاب گر اما شاکرا و اما کفورا اکنون که آفتاب آرامش در جهان هستی می رود که توسط شیاطین و حاکمان کفر و الحاد غروب نماید.

فرشته ای از تبار ابراهیم تبر مبارزه را از 15 خرداد 42 بدست گرفته و خطر رو خزان رفتن بهار دین را که مایه آرامش مستضعفین عالم می باشد را گوشزد می نماید اینجا ما باید همچون امام حسین (ع) ولایت خدا را بر ذلت و ولایت طاغوت مقدم دانسته و به گفته مولایمان علی (ع) جمجمه هایمان را به خدا عاریه دهیم زیرا به قول شاعر که می فرماید:

با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست                              یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن

و من هم رضای دوست را همچون امام حسین (ع) برگزیدم و آگاهانه و عاشقانه طبق سوره توبه با خدایم معامله نمودم (اللهم اصلح فی دینی فانه عصمت امری و اصلح لی اخذنی فانها دار مقری و الیها من مجاوره التمام مقر)

خداوندا دینم را اصلاح کن که مایه حفظ همه شئونم است و آخرتم را اصلاح کن که منزلگاه ابدی من است و آنجا قرارگاه من از مردم پست و زبون دنیاست (دعای روز سه شنبه)

الهی! لاتعجب مشتاقیلئعن النظر الی جمیل رویتک «مناجات الخائفین»

خدایا! مشتاقانت را از مشاهده جمالت در حجاب محرومین میفکن، آمین یا رب العالمین

سخنانی چند با خانواده ام:

پدر گرامی! می بخشید که بر غمت افزودم ولی در عوض نزد پیامبر و خدا سربلندی، مادر گرامی! از خجلت و شرم زحمتهایت هیچ وقت نمی توانم پا در مرحله جبران کردن قرار دهم انشاءالله که نزد فاطمه زهرا اجرت را بگیری.

خواهران من! می بخشید که از برادر بزرگ بودن خود مغرور می گشتم و در کوچکی شما را اگر اذیت کرده بودم حالا از شما تمنای عفو می نمایم انشاءالله که بخاطر زحمتهایتان از زینب کبری اجرتان را بگیرید.

برادران من! شما هم باید مرا مورد عفو قرار دهید زیرا برادر خوبی برایتان نبودم.

سخنی با همسرم، در قرآن خداوند عفو را بر انتقام ارجعیت داده است اگر چنانچه بدیها از من دیده اید به بزرگواری قرآن مرا ببخشید و در هر کاری صلاح خداوندی را مدنظر خویش قرار دهید.

سخنی با تنها فرزندم کوثر

کوثر معصوم و پاک! می دانی چرا نامت را کوثر نهادم زیرا شما بعد از سه سال از طرف خداوند به من اعطا گشتید و شما را دوست دارم زیرا دوست تمام دوستان شما را به من بخشید و منزل ما را نورانی نمود.

ای خدای جواد و بخشنده! از تو می خواهم که بر خانواده ما منت نهاده و خانه ما را تجلی بخش سوره کوثرت قرار ده به حق حضرات ابراهیم و محمد (ص). آمین یا رب العالمین

خداوندا! صبر زینب و تفکر زینب را بر خانواده ما مستدام بدار. آمین یا رب العالمین بحق زینب

 

خداحافظ

سید حمید هاشمی

7/9/65


زندگی نامه

شهيد سيّد حميد هاشمي

فرزند: محمود

در 14 آبان ماه سال 1338، نو رسيده­اي از تبار سادت در روستاي «سنگ­تراشان» ساري چشم به جهان باز كرد. كودكي با نام «حميد»، برخاسته از دامان پرعاطفه «محمود و سيّده فاطمه». حميد با پايان تحصيلات متوسطه در رشته تجربي دبيرستان «سعدي» در ساري، موفق به اَخد مدرك فوق­ديپلم تربيت معلم شد. سپس مدّتي به عنوان آموزگار به اَمر تدريس پرداخت.

«سيّد مصطفي» از خلق ­وخو و دين­داري برادرش نقل مي­كند:

«او به سبب خوش­ خلقي و امانت­داري از محبوبيت برخوردار بود. در انجام فرايض واجب نيز در قرائت قرآن اهتمام خاصّي داشت و تا جايي كه مي­توانست در صفوف نماز جمعه و جماعت حاضر مي­شد.»

سيّد حميد از 11/9/1360 به مدّت 6 ماه، با عضويت افتخاري در گردان ادوات لشكر 25 كربلا به سَر بُرد.

وي در عمليات كربلاي 1 نيز در كِسوت بسيجي انجام وظيفه كرد، تا اين­كه در 9/7/1365 به عضويت سپاه درآمد و سه ماه بعد راهي كربلاي 4 شد.

عاقبت، اين پاسدار سرافراز در 27 دي ماه همين سال، طي عمليات كربلاي 5 در شلمچه، جامه سرخ شهادت به تن كرد. بوستان شهداي سنگ­تراشان،‌ حالا سال­هاست كه تنها ميعادگاه همسرش، «زينب نامدار» و تنها يادگار او «سيّده كوثر» است.

و امّا روايتي ديگر از برادر شهيد:

«براي تسلّي خاطر خانواده­هاي شهدا به آن­ها سر مي­زد و مي­گفت: تا زماني كه زنده ­ام، ادامه­ دهنده راه شهدا هستم.»