نام پدر : سید نامدار
تاریخ تولد :1346/04/04
تاریخ شهادت : 1362/12/06
محل شهادت : 37

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید رحیم هاشمی کروئی (سید نامدار)

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

4/4/1346، روستای کروکلا، از توابع شهرستان بابل

3- نام و شغل پدر :

سید نامدار، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

حلیمه پور تقی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هشت، هشتمین

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در کانون خانواده ای مومن و خدا دوست، از تبار سادات با اوضاع اقتصادی سخت و نامطلوبی که از زحمات والدین در امورات کشاورزی تامین می شد به رشد و تکامل رسید. با توجه به اینکه از نعمت پدر محروم بود اما مادرشهید تمام تلاش خود را داشت تا روزی حلال بدست آورد و سایر فرزندان را به سرانجام برساند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی امین آباد (5سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی امین آباد (3سال)

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان بابل (1سال)

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، بعد از انجام تکالیف در حد توان خود به خانواده کمک و یاری می رساند . خصوصا در امورات کشاورزی یاری می رساند.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

دفاع از وطن، حفظ نوامیس، علاقه به شهادت او راراهی میادین نبرد نمود و سبب شد تا کسب علم و دانش را رها کرده و راهی میادین نبرد شود.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــ

 2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

 

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

در برخورد و رفتار با والدین بسیار خوب و با متانت بود. در انجام امورات یاری شان می رساند. احترام و ارزش آن ها را حفظ می کرد. با این که پدر را در کودکی از دست داد اما عشق و علاقه اش را نسبت به او هیچ گاه فراموش نکرد و در دل اش  یاد پدر را زنده نگه می داشت و رابطه ای صمیمی تر با مادرش برقرار می کرد تا نبود پدر را کم تر حس کند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

 

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

اطاعت و تبعیت از فرامین اوامر حضرت امام در شخصیت و اخلاق وی تاثیر بسزایی می گذاشت.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد :

اخلاق و رفتار خوب و بی نظیرش سبب تاثیر پذیری خانواده ای می شد.

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در توزیع اعلامیه ای که روحانی محل از قم می آورد نقش بسزایی ایفا می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

بعد از تشکیل بسیج مستضعفین به عضویت این نهاد در آمد و در برنامه های زیادی که از سوی این نهاد برگزار می شد همکاری می کرد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

او طی 8 مرحله از سپاه بابل، لشکر 25 کربلا، با عضویت بسیجی، به مناطق جنگی اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

هفت ماه و پنج روز

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز، آر پی جی زن

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

تاریخ 27/11/62، در چیلات دهلران، عملیات والفجر 6 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

پیکر پاک و مطهر ایشان، پس از 13 سال مفقود بودن در سال 75 در گلزار شهدای روستای کروکلا خاکسپاری شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

در وصف سجایای اخلاقی و شخصیتی ایشان، خواهرشهید، زلیخا با ذکر موارد و خاطره ای نقل می کند: « او از همان کودکی رفتار بسیار خوبی داشت. با همه رفتار خوبی داشت. بزرگ و کوچک نزد او هیچ فرقی نداشتند. همه را به یک اندازه احترام می نمود. تقید به انجام و بر پایی نمازهای جماعات و جمعه را بسیار مهم و ضروری می دانست. در مراسم های مذهبی و دینی شرکت می کرد. بسیار امام را دوست داشت. امام آمد او نبود که او را ببیند و به شهادت رسید و مفقود شد.یادم می آید که در مورد شهادت می گفت: « خواهرم من شهید می شوم. جنازم روی دوش چه کسانی می رود!» به او گفتم، این حرف را نزن! مادر با بدبختی تو را بزرگ کرد. ان شاء الله که می روی و صحیح و سالم بر می گردی. جواب داد:« خواهر با این حرف ها چوبم نزن!» جواب دادم ما نمی توانیم دوری تو را تحمل کنیم تو با هزار بدبختی بزرگ شدی. ولی او رفت و به شهادت رسید و مادرم چندین سال چشم انتظارش شد و با دیدن یک انگشت دل خود را خوش می کرد که اگر اینطور شود راضی می شوم. او هنگامی که از جبهه صحبت می کرد،بخاطر سختی های هم رزمانش گریه می کرد.»

 


زندگی نامه

  شهيد سيد رحيم هاشمي كرويي متولد سال 1346 از روستاي كروكلاي بابل مي باشد.
 
پدرش سيد نامدار بر اثر بيماري كليه در دوران طفوليتش به رحمت خدا مي رود و ايشان تحت سرپرستي مادر و برادران خويش از جمله غلامحسين و غلامحسن، بزرگ مي شود. مادرش حليمه پور تقي نام دارد كه خود اهل زرگرمحله(زرگرشهر فعلي) مي باشد و با صبر و تحمل  و بردباري، به تربيت فرزندانش از جمله رحيم دوساله همت مي گمارد  تا در غياب پدر، انسانهاي شايسته اي تحويل جامعه گردند. مادري با ايمان و با تقوا كه آثارش در زندگي ساير فرزندانش از جمله سيد رحيم آشكار شد.
 
هزينه كمر شكن زندگي با شغل كشاورزي بر روي زمين ديگران و بصورت نصفه كاري(زارع) توسط برادران بزرگتر از جمله غلامحسين تامين مي شود. دوران كودكي سيد رحيم  كه بسيار بازيگوش و در عين حال باب طبع ديگران بود به سرعت سپري مي شود.
 
سيد رحيم از پنج سالگي به همراه برادرزاده اش حسينعلي(فرزند غلامحسين) به مكتبخانه در بالاكروكلا(قاضي محله) مي رود كه در آنجا ناصر سالاري(ملاناصر) كودكان روستا را با قرآن و مسائل و احكام ديني آشنا مي كند. يكسال برادرش غلامحسين بچه ها را با دوچرخه اش به مكتبخانه مي برد تا اينكه در سن هفت سالگي در سال 1353 در دبستان سپاه دانش امين آباد آنانرا ثبت نام مي كند و تا ششم ابتدايي  برادرزاده و عمو كه دوستي آنان ريشه دار مي شود در آنجا به تحصيل مي پردازند. سيد رحيم  وضعيت علمي متوسطي داشت  علاقه زيادي به تحصيل نداشت و در عين حال بسيار بازيگوش و پرتحرك بود.
 
در سن يازده سالگي يعني  در سال 1357 كه انقلاب اسلامي كشورش شكل مي گيرد ايشان نيز در همين راستا به همراه حمايت و هدايت برادر بزرگوارش غلامحسين به امر آگاه سازي مردم  با پخش اعلاميه مي پردازد و سيد رحيم و سيد حسينعلي عمويش در بابل فعاليتهاي انقلابي از جمله پخش اعلاميه را در دستور كار خود قرار مي دهند.
 
جنب و جوش و علاقه زياد سيد رحيم به فعاليتهاي انقلابي و هيجانات ناشي از اين كار ، آنهم در سن يازده سالگي روند رو به رشدي در زندگي اش ايجاد مي كند. كار تا آنجا پيش مي رود كه يكبار از مرگ حتمي در گيرودار  حركتها و فعاليتهاي انقلابي در بابل از دست گروهكها نجات مي يابد.
 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان بنيانگذار انقلاب اسلامي، عضو بسيج روستا مي شود و فعاليتهاي بسيجي اش را با علاقه و نوآوري خاصي به مرحله انجام و بروز مي رساند و در تشكيلات بسيج و انجمن اسلامي محل بسيار پرتوان ظاهر مي شود.
 
سيد رحيم دوره شش ساله دبستان را به پايان مي برد و پا به دوره دبيرستان مي گذارد. پس از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران سيد رحيم در سن پانزده سالگي يعني در سال 1361 به همراه عده اي از دوستان و برادران بسيجي خود از جمله عمويش حسينعلي كه دوستان جداناشدني هم هستند به طور داوطلبانه ثبت نام و راهي جبهه مي شود تا  در راستاي دفاع از ميهن اسلحه به دست گرفته و از تماميت ارضي ميهنشان دفاع و انقلاب اسلامي كشورشان را كه با زحمات زيادي  به دست آمده بود نگهداري و حفظ نمايند. سيد رحيم دوره آموزش نظامي را در چالوس پشت سر مي گذارد و پس از آن وارد منطقه عملياتي مي شود. با مرخصي ميانه خوبي ندارد و همواره سعي در حضور مثبت و تاثيرگذار در منطقه عملياتي دارد.
 
سيد رحيم در عمليات والفجر6 در منطقه دهلران در اسفندماه 1362 شركت مي جويد اما كسي يقين از شهادت او ندارد. به همين خاطر سيد رحيم هاشمي كرويي شهيد مفقودالاثر اعلام مي شود.
 
 خبر شهادت سيد رحيم چند روز بعد به خانواده اش در روستا مي رسد اما مادرش با شوك عجيبي روبرو مي شود!!...... خبري از پيكر مطهر فرزندش نيست......
 
 خانواده بر اساس سنت و آئين روستا مراسم بزرگداشت سوم، هفتم و چهلم شهيد را در مسجد صاحب الزمان كروكلا برپا مي كنند. 9 ماه از شهادت سيد رحيم مي گذرد تا اينكه خبر شهادت قطعي او به خانواده اش ابلاغ مي گردد و سيد رحيم هاشمي از اين پس به  عنوان شهيد مفقودالجسد معرفي مي گردد. تارخ شهادت 2/12/1362 اعلام مي شود.
 
سيزده سال از خبر شهادت سيد رحيم مي گذرد و هشت سال از پايان جنگ تحميلي كه خبر پيدا شدن پيكر مطهر شهيد، بر اساس پلاكش به گوش مي رسد كه پس اينهمه سال، استخواني از او برجاي مانده است و اين استخوانهاي مطهر  به آغوش خانواده و بويژه مادر چشم انتظارش باز مي گردد تا مادر را از انتظار سيزده ساله رهايي دهد.
 
پيكر مطهر شهيد سيد رحيم هاشمي كرويي، در شهرستان بابل و در روستاي ايمن آبادوكروكلا تشييع، و در مزار شهداي روستاي كروكلا (زردكجار) كنار مسجد صاحب الزمان(عج) به خاك سپرده مي شود.