نام پدر : نورورزعلی
تاریخ تولد :1339/08/20
تاریخ شهادت : 1362/08/13
محل شهادت : جانوران(مریوان)

زندگی نامه

                       *زندگی نامه شهيد جلال‌الدين نيكویي قزويني*

 

نام پدر: نوروزعلي

پاييز 1339 به بيستمين طلوع آبان رسيده بود كه قدم به كاشانه «نوروزعلي و صديقه» نهاد؛ كودكي با نام «جلال‌الدين»، برخاسته از خانواده‌اي متديّن در آمل.

او بعد از پايان دوره ابتدائي در زادگاهش، به پيشنهاد پدر رهسپار قم شد تا به كسب علوم حوزوي بپردازد؛ امّا بعد از سه سال، دوباره به تحصيلات آكادميك روي آورد. با این‌حال، دانش‌آموز مقطع متوسطه بود كه به علت رفتن به جبهه، ترك تحصيل كرد.

«سکینه» در مورد خصوصیات اخلاقی برادرش، این‌گونه می‌گوید: «مردم‌دار بود و همیشه در کمک به آنها، آماده. روی ماشین کار می‌‌کرد. از این‌رو، اگر نیمه‌های شب برای کسی کاری پیش می‌آمد، بدون هیچ ناراحتی، کارهای‌ آنان را انجام می‌داد. با ماشینش، شب‌های جمعه ما را به دعای کمیل می‌برد. همیشه دوشنبه و پنج‌شنبه‌ها را روزه می‌گرفت. ما را به رعایت حجاب سفارش می‌کرد.»

جلال‌الدين، حرفۀ نجّاري، نقاشي ساختمان و كار تزريقات را نيز تجربه كرده، با همين حرفه‌ها، دستگير ديگران بود.

«ابوالقاسم» از برادرش ياد مي‌كند:‌ «خيلي آدم صبور و با حوصله‌اي بود. هر كس كه مشكلي داشت، با او در ميان مي‌گذاشت. جلال‌الدين هم سعي مي‌كرد در كارهاي خير شركت كند.»

«سودابه» در ادامه سخنان برادرش می‌گوید: «حق‌الناس را رعایت می‌کرد. زمان بچگی بدون اجازه از مغازه‌ای وسیله برداشت. بزرگ‌تر که شد، به همان مغازه رفت و از صاحب مغازه حلالیت طلبید. روزهای جمعه، نزدیک اذان که می‌شد، الصلات می‌گفت و به سمت نماز جمعه به راه می‌افتاد. ما هم به پیروی از او، در نماز جمعه شرکت می‌کردیم.»

جلال‌الدین بعد از عضويت در بسيج و انجمن اسلامي، همچنان به تكليف و تعهد خود در حراست از دستاوردهاي انقلاب پايبند بود.

در غائله جنگل آمل نيز، از نيروهاي مسلّح و مبارز به شمار مي‌رفت.

اولين اعزام جلال‌الدين به ميادين نبرد، در سن هجده‌ سالگي بود. او سه، چهار بار، با سِمَت تك‌تيرانداز، راهی جبهه ـ از جمله گيلان‌غرب و مريوان ـ شد.

سرانجام، جلال‌الدین در 13/8/1362 در مريوان، جامه سرخ شهادت را به تن كرد و با بدرقه اهالي آمل، در «امام‌زاده ابراهيم» اين شهر به خاك سپرده شد.  


وصیت نامه

                                                 *وصیت نامه شهید جلال الدین نیکوئی*

 

                                                                     بسم رب الشهداء والصدیقین

مأموریت : مبارزه با باطل در جهت گسترش امت واحده

خیال نکنید آنهائی که کشته شدند در راه خدا مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند اینک که من برای نبرد با خصم خارجی وارد کارزار میگردم دو هدف دارم : هدف اولم اینست که در این مسافرت بتوانم با دشمن نفس خویش مبارزه کنم و بر نفس سرکش خویش غلبه نمایم و هدف بعدی اینست که با دشمنان اسلام و انقلاب که در برابر انقلاب قد برافراشته و با بی شرمی و بی احترامی تمام با خون شهداء سد راه انقلاب شدند مبارزه کنم البته لازم است تذکر بدهم که اینان در مقابل انقلاب مانند کلوخی در برابر سیلی خروشانند و کارهای نیستند . چند مطلب مهم برای خواهران و برادران متذکر می شوم .

1-سعی کنید در زندگی همیشه به فکر خدا و اسلام بوده و هیچوقت خط امام را رها نکنید که به گمراهی می افتید و در خط امام حرکت کنید و خود را برای جنگ طولانی و مردمی علیه کفر جهانی آماده کنید .

2-بعد از کشته شدن من وصیت می کنم که به تمام اهل فامیل بگوئید که جلال گفته است کسانیکه در خط امام نیستند و امام را دوست ندارند ، ولایت فقیه را سبک می شمارند و نمیتوانند در خط امام باشند بر سر مزارم نیایند .

3- برای حفظ اسلام منتهی سعی و کوششتان را بکار گیرید و سعی در بیداری امت اسلامی داشته باشید وپیروزی حتمی اسلام را به همه نوید دهید و همچنین سخنان پربار امام

4- پدران ومادران فرزندان خویش را طوری تربیت به آداب اسلامی بکنید که دیگر انقلاب و اسلام در آینده گرفتار این همه فرزندان معصوم و فریب خورده دست گروهکها که سد راه انقلاب شده اند نگردد.

5- از روحانیت پیرو ولایت فقیه پیروی کنید که اسلام بوسیله اینها به من و شما شناسانده شده است و آنان را پشتیبانی کنید تا دهن کفار را کوبیده باشید .

سخنی چند با برادران انجمن

در صورت شهید شدنم امید است که شما راه اسلام را بروید و دنباله روی ولایت فقیه باشید و سعی کنید تا جان در بدن دارید در خط اسلام بوده و اسلام را چه قلمأ و قدمأ و یا زبانأ یاری نمائید و از خط امام پا فراتر نگذارید که گمراهی است و بدانید که اسلام نجاتبخش است و هیچ مکتبی نمی تواند انسان را از استثمار و دیگر زور گوئیها نجات دهد گوشها و   چشم هایتان را برای شنیدن و دریافت کردن حقیقت باز کنید و سعی کنید با همه کسانیکه در مکتب شما هستند و پیروان راستین اسلام و امامند وحدت و همبستگی داشته باشید و از منحرفین دوری گزینید . مسئولیتی که بعهده تان گذارده می شود سعی کنید آنرا به احسن وجه عمل کنید اخلاق ورفتارتان را با دیگران مطابق دستورات و هر که با خدا دشمنی دارد دشمن باشید سعی کنید باری را از دوش جامعه اسلامی انقلابمان بردارید که اگر هر یک از شما عمل کنید مشکلات حل می شود تا زنده هستید نگذارید هستی تان به کام ابر قدرت ها برود و بدانید فعلاً امریکا وابر قدرتهای دیگر دشمن اسلام و انقلابمان هستند و مبارزه تان را با آنان تا پیروزی کامل اسلام ادامه دهید و اگر زنده مانده ام که همه با هم برای آزادی فلسطین خواهیم رفت با رهبری ولایت فقیه و اگرنه که شما خودتان باید برای آزادی قدس خودتان را مهیا سازید و اگر در این جنگ پیروز شدیم و زنده بودیم که هیچ و الا بعد از پیروزی وقتی به زیارت کربلا رفتید بجای من هم زیارت کنید مرقد امام حسین (ع) را.

امام امت را از دعا فراموش نکنید رزمندگان اسلام را پشتیبان باشید و از دعا فراموشتان نکنید .

به امید پیروزی اسلام در سراسر جهان  به رهبری ولایت فقیه

به امید نابودی کفر جهانی                          پیروز باد نبرد مسلمین در ایران علیه امپریالیسم

فلسطین علیه صهیونیسم                            افغانستان علیه کمونیسم

                                                                                                                                                           والسلام

                                                                                                                                                  جلال الدین نیکوئی     

 


وصیت نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

جلال الدین نیکویی قزوینی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

20/8/1339 ـ آمل

3- نام و شغل پدر :

نوروزعلی ـ راننده

4- نام و شغل مادر:

صدیقه حقیقت ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6فرزند ـ فرزند سوم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدندو در کنار پدر و مادر  مسائل دینی و مذهبی را آموخت .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

به مکتب خانه جهت یادگیری قرآن رفتند .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان 21 آذر آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی قم

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان طبری رشته تجربی ـ آمل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــ

حوزه علمیه قم دوره مقدماتی

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کنار پدر در رانندگی به او کمک می کرد

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید بعد از  مقطع دبیرستان به جبهه اعزام شدند.

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند و  ایشان بسیار صبور ، خوش رو ، مهربان ، گشاده رو بودند . هر زمان اگر کسی مریض می شد آن ها را با ماشین به دکتر می برد و کمک می کرد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در مسجد  ابوالفضل و پایگاه محل فعال بود و کارهای تزریقات انجام می داد .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

13/8/61 ـ سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا

25/10/61 ـ سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا

5/1/62 ـ سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا

13/5/62 الی 13/8/62 ـسپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ مریوان

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

12ماه

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

13/8/62 ـ مریوان ـ اصابت تیر مستقیم

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

17/8/62 گلزار شهدای امام زاده ابراهیم آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

زمانی که او در جبهه بود خواهرش می خواست ازدواج کند  که ما برایش نامه دادیم که شما آیا این بنده خدا را می شناسی ؟ چطور است  چون هم محلی ما بود او را می شناخت گفت من استخاره کردم خوب است . می خواست بیاید به دلیل این که نیرو لازم داشتند او ماند و تلگراف زد  گفت من سالم هستم و فردا می آیم  . ما منتظر بودم . صدای در که می آمد ما فکر کردیم جلال الدین است  که همان شب خبر شهادت را دادند .

سکینه- خواهر شهید : ایشان عضو انجمن اسلامی بودند و فعالیت می کردند و آن زمان انجمن چیزهایی مثل لوازم خانگی به مرم می دادند روزی من به شوخی گفتم شما که ان جا هستی زحمت بکشید و چیزی هم برای ما بیاورید ایشان گفت این ها برای مردم است و ما نیاز نداریم.

برای رزمندگان هم کمک جمع آوری می کردند.

ربابه- خواهر شهید : برای مان تعریف می کرد وقتی در مریوان بود رزمنده هایی که سواد نداشتند می آمد شهر برای ان ها قلم و کاغذ می خرید و به آن ها درس یاد می داد و هم چنین خواندن قرآن را می آموخت .


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد